شهادت حضرت رقیه(س)تسلیت باد
ای
شام! ای پیچیده در حرارت عصیان! محکمتر بزن این تازیانههای پی در پی را
که فردا از جای تازیانه ها، هزاران بهار جوانه خواهد زد. خرابه هایت،
آرامگاه ملایکیست که بر دیوارههای ویرانِ شرم سر میکوبند
میروی و کوچکی دنیا را به طالبانش وامیگذاری. اندوهت را بر صورت خرابه میپاشی و میگذری تا به لبخندی ابدی بپیوندی
جرم او را کسی نمیدانست *** جرم پروانه را نمیدانند
آنچه مردم شنیده میگویند *** رسمِ جانانه را، نمیدانند
چشمها را گشوده، مینالید *** در فضای غریبِ ویرانه
مثل شمعی که اشک میریزد *** در سکوت حزینِ یک خانه
دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگیها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمیدانم! اما ایمان، همپای تو بزرگ شده بود.
+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم آذر ۱۳۹۲ ساعت توسط
|
از اینجا